patدیکشنری انگلیسی به فارسیپات، چونه، دست زدن اهسته، قالب، اهسته دست زدن به، نوازش کردن، چونه زدن، دست نوازش بر سر کسی کشیدن، بطور مناسب، ثابت، بهنگام، بموقع
مسیر 2pathواژههای مصوب فرهنگستاندر برنامهریزی شهری، مجموعهای از رابطها که در آن همیشه گره پایانیِ رابط قبلی در حکم گره آغازینِ رابط بعدی است