میترسد، تند تند حرف زدن، لهجه محلی، ذکر کردن، بطور سریع و رد خواندن
دوستداران، پدر، پدر روحانی
سفالگری، کوزه گر، سفالگر، دیگ ساز، پرسه زدن
خاک رس، خاک کوزه گری
کنجکاو
سرگردان
ویلیام پترسون
bespatters، سرتاپاکثیف کردن، باطراف پاشیدن
خرابکاری، الودن، پاشیدن، ترشح کردن