pinnedدیکشنری انگلیسی به فارسیبستن، متصل کردن، سنجاقزدن به، باسنجاق محکم کردن، متصل کردن به، گیر افتادن
رینگ پیستون مهارشدهpinned piston ring, pinned ringواژههای مصوب فرهنگستاننوعی رینگ پیستون که با استفاده از مهار رینگ پیستون از حرکت چرخشی آن در داخل شیار پیستون جلوگیری میکنند متـ . حلقۀ پیستون مهارشده