pensionدیکشنری انگلیسی به فارسیحقوق بازنشستگی، مستمری، حقوق، پانسیون، مقرری، مزد، حقوق بازنشنستگی، مستمری گرفتن، پانسیون شدن
pensionدیکشنری انگلیسی به فارسیحقوق بازنشستگی، مستمری، حقوق، پانسیون، مقرری، مزد، حقوق بازنشنستگی، مستمری گرفتن، پانسیون شدن
تعرفۀ کاملfull board, American Plan, AP, en pension, full pensionواژههای مصوب فرهنگستانتعرفۀ اتاق با در نظر گرفتن قیمت صبحانه و ناهار و شام متـ . کامل 2