pervadesدیکشنری انگلیسی به فارسینفوذ می کند، فراوان یا شایع بودن، پخش شدن، نفوذ کردن، بداخل راه یافتن
pervadesدیکشنری انگلیسی به فارسینفوذ می کند، فراوان یا شایع بودن، پخش شدن، نفوذ کردن، بداخل راه یافتن
فراگرفتندیکشنری فارسی به انگلیسیabsorb, circumscribe, devour, engulf, ingestion, pervade, receive, stalk, swamp
pervadesدیکشنری انگلیسی به فارسینفوذ می کند، فراوان یا شایع بودن، پخش شدن، نفوذ کردن، بداخل راه یافتن