petitionدیکشنری انگلیسی به فارسیتقاضا، دادخواست، عریضه، عرضحال، تظلم، عرض، عرضه داشت، درخواست کردن، دادخواهی کردن
طومارpetitionواژههای مصوب فرهنگستاندرخواستی که عدهای از افراد برای انجام دادن کاری خاص یا اعلام کردن موضع در زمینهای خاص بهصورت مکتوب تهیه میکنند و به امضای همة آنها میرسد
petitionدیکشنری انگلیسی به فارسیتقاضا، دادخواست، عریضه، عرضحال، تظلم، عرض، عرضه داشت، درخواست کردن، دادخواهی کردن
طومارpetitionواژههای مصوب فرهنگستاندرخواستی که عدهای از افراد برای انجام دادن کاری خاص یا اعلام کردن موضع در زمینهای خاص بهصورت مکتوب تهیه میکنند و به امضای همة آنها میرسد