تغییردهندة فازphase shifterواژههای مصوب فرهنگستانوسیله یا مداری که ولتاژ یا جریان خروجی آن را میتوان طوری تنظیم کرد که رابطة فازی دلخواهی با ولتاژ یا جریان ورودی داشته باشد
تعادل فازیphase equilibriaواژههای مصوب فرهنگستانارتباط تعادلی بین فازهای مختلف یک مادۀ شیمیایی در فشار و دما و ترکیببندیهای مختلف
همدوسی فازیphase coherenceواژههای مصوب فرهنگستاننوعی همدوسی که در آن اختلاف فاز میان دو یا چند موج وابسته به زمان نیست
phaseدیکشنری انگلیسی به فارسیفاز، مرحله، صورت، لحاظ، منظر، وجهه، پایه، دوره تحول و تغییر، اهله قمر، وضع، مرحلهای کردن