لغتنامه دهخدا
فسحت . [ ف ُ ح َ ] (ع اِمص ) گشادگی و فراخی مکان . (فرهنگ فارسی معین ) (از غیاث ) : عرصه ٔ عزیمت فسحتی تمام و اتساعی کامل دارد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). ما را اگر فسحت ولایتی هست ، اضعاف آن مؤون سپاه و وجوه اطماع و انواع محافظات در مقابل ایستاده است .