فونون آکوستیکیacoustic phononواژههای مصوب فرهنگستانکوانتوم متناظر با ارتعاشات شاخۀ آکوستیکی شبکۀ بلور
فنونلغتنامه دهخدافنون . [ ف ُ ] (ع اِ) ج ِ فن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). شیوه ها. روش ها. || آداب و اصول : نگار خویش را گفتم نگارانیم من در فنون عشق جاهل . منوچهری . || انواع . اقسام : ای در اصول ف
فونونلغتنامه دهخدافونون . (اِخ ) (ظلمت ) نام یکی از منازل یهود است که در میان صلمونه و اوبوت واقع است . (قاموس کتاب مقدس ).
فونون آکوستیکیacoustic phononواژههای مصوب فرهنگستانکوانتوم متناظر با ارتعاشات شاخۀ آکوستیکی شبکۀ بلور
فونون آکوستیکیacoustic phononواژههای مصوب فرهنگستانکوانتوم متناظر با ارتعاشات شاخۀ آکوستیکی شبکۀ بلور