pledدیکشنری انگلیسی به فارسیپله، لابه کردن، درخواست دادن، درخواست کردن، عرضحال دادن، در دادگاه اقامه یا ادعا کردن
peltدیکشنری انگلیسی به فارسیشلاق زدن، شتاب، پوست خام، پوست پشم دار، ضربه، پوستک، پی درپی زدن، پرتاب کردن، شتاب کردن، پوست کندن، پی در پی ضربت خوردن
ستون جلوA-pillar, A-post, windshield pillar, windscreen pillarواژههای مصوب فرهنگستانستونی که قاب شیشۀ جلو به آن متصل است و در نگهداری سقف نقش دارد