pipsدیکشنری انگلیسی به فارسیپیپ ها، اختلال مزاج، خال، لکه، سیفلیس، سیفیلیس، دانه یا تخم میوه هایی مثل سیب، شکستن، سراز تخم دراوردن، شکستن و باز شدن
peepsدیکشنری انگلیسی به فارسیتپش، نگاه زیر چشمی، روزنه، نگاه دزدکی، نیش افتاب، روشنایی کم، جیک جیک، کمی، جوانه زدن، اشکار شدن، جیر جیر کردن، جیک زدن، از سوراخ نگاه کردن، با چشم نیم باز نگاه کردن