جایگزینیmedia placementواژههای مصوب فرهنگستانگذاشتن یک مطلب در جای مناسب در یک رسانۀ معین متـ . جایگزینی رسانهای
کودـ بذرکاریcontact placementواژههای مصوب فرهنگستانقرار دادن توأم کود و بذر در خاک بهگونهایکه بذر و کود در تماس مستقیم با هم قرار گیرند
displacementsدیکشنری انگلیسی به فارسیجابجایی، تغییر مکان، جایگزینی، جانشین سازی، تفاوت مکان، جابجا شدگی