pleadدیکشنری انگلیسی به فارسیلابه کردن، درخواست دادن، درخواست کردن، عرضحال دادن، در دادگاه اقامه یا ادعا کردن
pleadsدیکشنری انگلیسی به فارسیمی گوید، لابه کردن، درخواست دادن، درخواست کردن، عرضحال دادن، در دادگاه اقامه یا ادعا کردن
playدیکشنری انگلیسی به فارسیبازی، نمایشنامه، نمایش، لهو، تفریح، نواخت، ورزش، نواختن ساز و غیره، سرگرمی مخصوص، بازی کردن، نواختن، زدن، تفریح کردن، الت موسیقی نواختن، رل بازی کردن، روی صحنه ء نمایش ظاهر شدن