playactدیکشنری انگلیسی به فارسینمایشنامه، در تاتر بازی کردن، هنرپیشه شدن، رل بازی کردن، رفتار متظاهر داشتن، بخود بستن
playactedدیکشنری انگلیسی به فارسیبازی کرد، در تاتر بازی کردن، هنرپیشه شدن، رل بازی کردن، رفتار متظاهر داشتن، بخود بستن
وانمود کردندیکشنری فارسی به انگلیسیpretend, act, affect, assume, counterfeit, dissemble, fake, feign, feint, play, playact, overestimate, pose, pretend, represent, simulate
playactedدیکشنری انگلیسی به فارسیبازی کرد، در تاتر بازی کردن، هنرپیشه شدن، رل بازی کردن، رفتار متظاهر داشتن، بخود بستن