polarizeدیکشنری انگلیسی به فارسیقطبی شدن، متقارن کردن، بصورت متضاد در اوردن، قطبی کردن، قطبش دادن، دوقطبی ساختن
polarisesدیکشنری انگلیسی به فارسیقطبیها، متقارن کردن، بصورت متضاد در اوردن، قطبی کردن، قطبش دادن، دوقطبی ساختن
polarizesدیکشنری انگلیسی به فارسیپلاریزه می شود، متقارن کردن، بصورت متضاد در اوردن، قطبی کردن، قطبش دادن، دوقطبی ساختن
polarizesدیکشنری انگلیسی به فارسیپلاریزه می شود، متقارن کردن، بصورت متضاد در اوردن، قطبی کردن، قطبش دادن، دوقطبی ساختن
polarizesدیکشنری انگلیسی به فارسیپلاریزه می شود، متقارن کردن، بصورت متضاد در اوردن، قطبی کردن، قطبش دادن، دوقطبی ساختن
depolarizeدیکشنری انگلیسی به فارسیdepolarize، از قطب انداختن، بدون قطب کردن، غیر متعادل کردن، متضاد کردن