حوزۀ رأیگیریpolling district 2واژههای مصوب فرهنگستانناحیهای که برای ساکنان رأیدهندۀ آن یک شعبۀ رأیگیری در نظر گرفته شده است
دادهخواهیpolling, autopollingواژههای مصوب فرهنگستانروشی برای واپایش مراکز چندگانۀ شبکه که در آن ایستگاه مرکزی نیاز هر مرکز به ارسال داده را بررسی و اجازۀ انجام آن را بهنوبت صادر میکند
رایدیکشنری فارسی به انگلیسیaward, decision, opinion, polling, suffrage, suggestion, view, voice, vote
دادهخواهیpolling, autopollingواژههای مصوب فرهنگستانروشی برای واپایش مراکز چندگانۀ شبکه که در آن ایستگاه مرکزی نیاز هر مرکز به ارسال داده را بررسی و اجازۀ انجام آن را بهنوبت صادر میکند