poundدیکشنری انگلیسی به فارسیپوند، پاوند، لیره، اغل، استخر یا حوض اب، واحد مسکوک طلای انگلیسی، ضربت، اغل حیوانات گمشده و ضاله، زدن، کوبیدن، ساییدن، ارد کردن، بصورت گرد در اوردن، با مشت زدن
شناوکpontoon, pontoon bridgeواژههای مصوب فرهنگستانجعبهای فلزی به ابعاد 1/5 ´ 1/5 ´2 متر که در برابر آب نفوذناپذیر است و اغلب تعدادی از آنها را به یکدیگر میبندند و در پهلوی شناور قرار میدهند و برای شناور نگه داشتن اشیا از آنها استفاده میکنند
put-uponدیکشنری انگلیسی به فارسیقرار دادن بر، تحمیل کردن بر، استفاده کردن از، سود بردن از، طعمه قرار دادن