حبابکpop upواژههای مصوب فرهنگستانبرنگاشت یا تصویری که ازطریق پویانمایی برای لحظهای بر روی تصویر ظاهر و سپس محو میشود
poopدیکشنری انگلیسی به فارسیکلوچه، کشتیدم، صدای قلپ، صدای کوتاه، قسمت بلند عقب کشتی، ادم احمق، قورت دادن، تفنگ در کردن، صدای بوق ایجاد کردن، گوزیدن، باعقب کشتی تصادم کردن، از نفس افتادن، تمام شدن، باد و گاز معده را خالی کردن
papدیکشنری انگلیسی به فارسیپاپ، نوک پستان، ممه، قله، خوراک نرم و رقیق، خمیر نرم، تفاله گوشت یا سیب، هر چیزی شبیه نوک پستان
popدیکشنری انگلیسی به فارسیپاپ، انفجار، مشروبات گاز دار، ترکیدن، زدن، پراندن، بی مقدمه اوردن، بی مقدمه فشار اوردن، ترکاندن، با صدا ترکیدن، برهن گذاردن، بسرعت عملی انجام دادن
گزینگان بالاپَرpop-up menuواژههای مصوب فرهنگستانگزینگانی که براثر فشردن کلید سمت راست موشی بیرون میجهد متـ . بالاپَر
مهمانخانۀ موقتpop-up hotelواژههای مصوب فرهنگستاناقامتگاهی که در مکانی خاص برای مدت کوتاهی بر پا میشود متـ . هتل موقت
رستوران موقتpop-up restaurant, supper clubواژههای مصوب فرهنگستانرستورانی که در طی برگزاری جشنوارهها غالباً در یک منزل شخصی یا یک کارخانۀ قدیمی یا فضای مشابهی بهطور موقت بر پا میشود
چراغ جلوی پنهانشوconcealed headlight, hide-away headlight, pop-up headlightواژههای مصوب فرهنگستاننوعی چراغ جلو در برخی از خودروهای خاص که قابلیت پنهان شدن در بدنه را دارد و با روشن شدن چراغ جلو بهطور خودکار آشکار میشود
popدیکشنری انگلیسی به فارسیپاپ، انفجار، مشروبات گاز دار، ترکیدن، زدن، پراندن، بی مقدمه اوردن، بی مقدمه فشار اوردن، ترکاندن، با صدا ترکیدن، برهن گذاردن، بسرعت عملی انجام دادن
بیب همگاهیsync popواژههای مصوب فرهنگستانصدایی در اولین قاب نوار صدا که بهعنوان نشانهای برای همگاهی به کار میرود