puff pasteدیکشنری انگلیسی به فارسیخمیر پف، خمیر پف دار، ادم توخالی، نان شیرینی پف کرده، ادم پفکی، پفک
جوابriposteواژههای مصوب فرهنگستانحرکت تهاجمی انفجاری و سریع که پس از دفاع دربرابر تک حریف انجام میشود
riposteدیکشنری انگلیسی به فارسیخرابکاری، ضربت متقابل و تند، جواب، ضربتسریع، پاسخ تند واماده، حاضر جوابی، ضربه متقابل زدن