projectsدیکشنری انگلیسی به فارسیپروژه ها، پروژه، طرح، نقشه، پروژه افکندن، طرح ریختن، نقشه کشیدن، طرح ریزی کردن، برجسته بودن، پیش افکندن، پرتاب کردن
Defense Advanced Research Projects Agencyدیکشنری انگلیسی به فارسیآژانس پروژه های تحقیقاتی پیشرفته دفاع
projectدیکشنری انگلیسی به فارسیپروژه، طرح، نقشه، پروژه افکندن، طرح ریختن، نقشه کشیدن، طرح ریزی کردن، برجسته بودن، پیش افکندن، پرتاب کردن