preparationدیکشنری انگلیسی به فارسیآماده سازی، تهیه، تدارک، اماده سازی، امادگی، تمهید، تهیه مقدمات، امایش، تعبیه، پستایش، امادش، اقدام مقدماتی
حرکت آمادگیpreparationواژههای مصوب فرهنگستانهرگونه حرکت بدن یا تیغة شمشیر یا پاها که پیش از تکِ زمینهساز آن باشد متـ . آمادگی
آمادگیpreparation 1واژههای مصوب فرهنگستانسومین مرحلۀ تغییر رفتار اعتیادی که در آن فرد برای تغییر احساس نیاز میکند، ولی هنوز اقدامی نکرده است و در جستوجوی روش مناسب آن را به تأخیر میاندازد متـ . مرحلۀ آمادگی preparation stage
آمادهسازی 2preparation 2واژههای مصوب فرهنگستان[باستانشناسی] مرحلهای پس از برگیرش در چرخة فراوری (behavioral processes) که در آن خوراک با تغییر و تبدیل مواد خام آلی فراهم میشود [علوم دارویی] فرایند ساخت و ترکیب دارو متـ . تهیه
آمادهسازی دادهdata preparationواژههای مصوب فرهنگستاندستکاری دادهها و تبدیل آنها به قالبی مناسب برای تحلیلها و پردازشهای آینده نیز: پیشپردازش داده data preprocessing
آمادهسازی دادهdata preparationواژههای مصوب فرهنگستاندستکاری دادهها و تبدیل آنها به قالبی مناسب برای تحلیلها و پردازشهای آینده نیز: پیشپردازش داده data preprocessing