prepareدیکشنری انگلیسی به فارسیآماده کردن، ساختن، فراهم نمودن، اماده کردن، مهیا ساختن، اماده شدن، تدارک دیدن، مستعد کردن، پستاکردن، مجهز کردن، تعبیه کردن، تمهید کردن
preparesدیکشنری انگلیسی به فارسیتهیه می کند، ساختن، فراهم نمودن، اماده کردن، مهیا ساختن، اماده شدن، تدارک دیدن، مستعد کردن، پستاکردن، مجهز کردن، تعبیه کردن، تمهید کردن
پیانوی دستکاریشدهprepared pianoواژههای مصوب فرهنگستانپیانویی که با قرار دادن موادی مانند فلز و پارچه و لاستیک و کاغذ در میان سیمهای آن یک یا چند ویژگی صوتی آن، بهویژه رَنگ (timbre) آن را، تغییر داده باشند
پیانوی دستکاریشدهprepared pianoواژههای مصوب فرهنگستانپیانویی که با قرار دادن موادی مانند فلز و پارچه و لاستیک و کاغذ در میان سیمهای آن یک یا چند ویژگی صوتی آن، بهویژه رَنگ (timbre) آن را، تغییر داده باشند
شیوهنامة آمادگی در شرایط اضطراریemergency preparedness plan, EPPواژههای مصوب فرهنگستانشیوهنامهای لازمالاجرا در شناور که بخشی از سامانة مدیریت ایمنی است و دربردارندة روشهای آمادگی و عمل در شرایط اضطراری مختلف است
تعلیق زنجیرهایchain suspensionواژههای مصوب فرهنگستانتسلسل دو یا چند تعلیق بهطوریکه نتِ حلِ یک تعلیق به نتِ تهیۀ (prepared note) تعلیق بعدی تبدیل شود