praisingدیکشنری انگلیسی به فارسیستایش، ستودن، ستایش کردن، تعریف کردن، تمجید کردن، لاف زدن، چاپلوسی کردن، ریشخند کردن، تمجید و ستایش کردن، نیایش کردن، خوشامد گویی کردن، علم کردن
قیمتگذاری زمانیtime-depending pricing, time-dependent pricingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی الگوی قیمتگذاری که در آن تصمیم دربارة تغییر قیمتها مستقل و برونزاد (exogenous) است و بنابراین، نمیتواند تابعی از وضعیت اقتصاد باشد
قیمتگذاری وضعیتیstate-contingent pricing, state-dependent pricingواژههای مصوب فرهنگستاننـوعـی الگــوی قیمـتگــذاری که در آن تصمیم دربارة تغییر قیمتها تابعی از وضعیت اقتصادی و بنابراین درونزاد (endogenous) است
قیمتگذاری صورتغذاmenu pricingواژههای مصوب فرهنگستانقیمتگذاری اقلام صورتغذا بهنحویکه هم سودآور باشد و هم آنقدر گران نباشد که مشتریان را منصرف کند متـ . قیمتگذاری منو
قیمتگذاری زمانیtime-depending pricing, time-dependent pricingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی الگوی قیمتگذاری که در آن تصمیم دربارة تغییر قیمتها مستقل و برونزاد (exogenous) است و بنابراین، نمیتواند تابعی از وضعیت اقتصاد باشد
قیمتگذاری صورتغذاmenu pricingواژههای مصوب فرهنگستانقیمتگذاری اقلام صورتغذا بهنحویکه هم سودآور باشد و هم آنقدر گران نباشد که مشتریان را منصرف کند متـ . قیمتگذاری منو