profileدیکشنری انگلیسی به فارسیمشخصات، نمایه، نیمرخ، مقطع، خط نیمرخ، مقطع عرضی، برش عمودی، نقشه برش نما، عکس نیمرخ
profilesدیکشنری انگلیسی به فارسیپروفایل ها، نمایه، نیمرخ، مقطع، خط نیمرخ، مقطع عرضی، برش عمودی، نقشه برش نما، عکس نیمرخ
profilesدیکشنری انگلیسی به فارسیپروفایل ها، نمایه، نیمرخ، مقطع، خط نیمرخ، مقطع عرضی، برش عمودی، نقشه برش نما، عکس نیمرخ
برش لایهنگاشتیstratigraphic profileواژههای مصوب فرهنگستانترسیم نهشتههای طبیعی یا فرهنگی لایههای یک تاشه که ممکن است با آثار بهدستآمده از همان تاشه مرتبط باشد
پروفیل لرزهای یکسوگسترشend-on spread seismic profileواژههای مصوب فرهنگستاننوعی آرایش لرزهای برای دادهبرداری یکسوگسترش
رخنمای ارتباطاتcommunications profileواژههای مصوب فرهنگستانالگویی تحلیلی از ارتباطات وابسته به یک سازمان یا فعالیت که از آزمون نظاممند محتوا و الگوهای ارتباطات و توابع حاصل از آنها و سنجشهای کاربردی امنیت ارتباطات حاصل میشود