پیشگام
پراکسیس، رویه، عرف، عادت، مثال
پره، ادم کنجکاو، مداخله گر
برادر، فضول، ادم کنجکاو
praxes، رویه، عرف، عادت، مثال
چاقو
برنامه ریزان