promenadeدیکشنری انگلیسی به فارسیقدم زدن، تفرجگاه، گردشگاه، گردش، تفرج، تفریح، سیر، گردش رفتن، تفرج کردن، گردش کردن
promenadesدیکشنری انگلیسی به فارسیگشت و گذار، تفرجگاه، گردشگاه، گردش، تفرج، تفریح، سیر، گردش رفتن، تفرج کردن، گردش کردن
promenadeدیکشنری انگلیسی به فارسیقدم زدن، تفرجگاه، گردشگاه، گردش، تفرج، تفریح، سیر، گردش رفتن، تفرج کردن، گردش کردن
promenadeدیکشنری انگلیسی به فارسیقدم زدن، تفرجگاه، گردشگاه، گردش، تفرج، تفریح، سیر، گردش رفتن، تفرج کردن، گردش کردن