کُرکآلودpubescent 1واژههای مصوب فرهنگستانویژگی سطحی با کرکهای ظریف و راست و کوتاه و نرم و تقریباً پراکنده
ریزکرکآلودpuberulent, minutely pubescentواژههای مصوب فرهنگستانویژگی سطحی با کرکهای بسیار ظریف و کوتاهِ افتاده
جهش رشدی بلوغpubescent growth spurtواژههای مصوب فرهنگستانرشد سریع استخوانها و ماهیچهها در پی افزایش ترشح هورمون رشد در دوران بلوغ نیز: جهش رشدی نوجوانی adolescent growth spurt
بالغدیکشنری فارسی به انگلیسیadolescent, adult, full-blown, full-grown, grown, grown-up, marriageable, mature, pubescent, ripe
ریزکرکآلودpuberulent, minutely pubescentواژههای مصوب فرهنگستانویژگی سطحی با کرکهای بسیار ظریف و کوتاهِ افتاده