puffingدیکشنری انگلیسی به فارسیپف کردن، چپق یا سیگار کشیدن، منفجر شدن، پف دادن، بلوف زدن، لاف زدن، منفجر کردن، وزیدن
خشککن پفیpuffing dryerواژههای مصوب فرهنگستانخشککنی که در آن مواد غذایی با رطوبت متوسط در محفظهای تحت فشار و دمای زیاد قرار میگیرند و سپس وارد محفظهای با فشار کم میشوند و براثر تبخیر سریع آب پف میکنند و بهسرعت خشک میشوند
puffingدیکشنری انگلیسی به فارسیپف کردن، چپق یا سیگار کشیدن، منفجر شدن، پف دادن، بلوف زدن، لاف زدن، منفجر کردن، وزیدن
puffingدیکشنری انگلیسی به فارسیپف کردن، چپق یا سیگار کشیدن، منفجر شدن، پف دادن، بلوف زدن، لاف زدن، منفجر کردن، وزیدن