زینچۀ چهارسوراخهB punched tieplateواژههای مصوب فرهنگستانزینچهای که سوراخهای آن در برونخط و درونخط همراستا نیستند
زینچۀ سهسوراخهA punched tieplateواژههای مصوب فرهنگستانزینچهای که سوراخهای آن در برونخط و درونخط همراستا هستند
punchesدیکشنری انگلیسی به فارسیمشت زدن، مشت، منگنه، مهر، ضربت مشت، قوت، استامپ، خپله، ضرب، سوراخ کردن، منگنه کردن، مشت زدن بر