quarriesدیکشنری انگلیسی به فارسیمعادن، معدن سنگ، شکار، صید، منبع، لاشه شکار، توده انباشته، شیشه آلماسی چهارگوش، اشکار کردن
queriesدیکشنری انگلیسی به فارسینمایش ها، پرس و جو، پرسش، سوال، جستار، تردید، استفسار، پرسیدن، استنطاق کردن، تحقیق و باز جویی کردن، سر و گوش آب دادن