تُنِ حجمیmeasurement tonne, measurement tonواژههای مصوب فرهنگستانواحدی که معادل چهل پای مکعب است و از آن برای بارهای حجمی استفاده میشود
quarterدیکشنری انگلیسی به فارسیربع، محله، یک چهارم، چارک، بخش، برزن، مدت سه ماه، زنهار، چهارک، یک چارک، اقامت گاه، پناه بردن به، زنهار دادن، به چهار قسمت مساوی تقسیم کردن