سببیcausativeواژههای مصوب فرهنگستاندر فارسی، فعل گذرایی که با افزودن ونـد «ـ ان» بـه آن ظـرفیت (valency) یا تعداد وابستههایش افزایش مییابد متـ . فعل سببی causative verb, factitive verb
جسم عاملcausative bodyواژههای مصوب فرهنگستانچشمهای حاصل از تقریب نظری یا برآورد محاسباتی که بیهنجاری میدان پتانسیل را ایجاد میکند