quailدیکشنری انگلیسی به فارسیبلدرچین، وشم، بدبدک، شانه خالی کردن، از میدان دررفتن، ترسیدن، پژمرده شدن، لرزیدن، بیاثر بودن، دلمه شدن
squealدیکشنری انگلیسی به فارسیصدای جیر جیر، جیغ، داد، ضجه، فریاد، جیغ ممتمد، دعوا، نزاع، جیغ کشیدن، فاش کردن