پُرسمانپردازیquery processingواژههای مصوب فرهنگستانروشی برای فرستادن دادهها به مقاصد معین یا مناسب ازطریق شبکه براساس ارزش دادهها
requiresدیکشنری انگلیسی به فارسینیاز دارد، نیاز داشتن، لازم بودن، لازم داشتن، لازم دانستن، خواستن، مستلزم بودن
inquiresدیکشنری انگلیسی به فارسیپرسیدند، تحقیق کردن، جویا شدن، پرسش کردن، استنطاق کردن، پژوهیدن، رسیدگی کردن، سوال کردن، پرسیدن، تفتیش کردن، باز جویی کردن، امتحان کردن، محقق کردن