چهارم
فریب خورده، افکندن
کلوچه ای
تلخ، شلاق زدن، قی کردن، شلاق لنگر برداشتن
کوفته
کتک زدن، بهتر بودن از
quotidianness
quotidian، روزمره، روزانه، یومیه، پیش پا افتاده
quotidianly