receivingدیکشنری انگلیسی به فارسیدریافت، گرفتن، پذیرفتن، دریافت کردن، رسیدن، بدست اوردن، پذیرایی کردن از، جا دادن، وصول کردن، ستاندن
پیشریلreceiving railواژههای مصوب فرهنگستانیکی از ریلهای دو طرف درز اتصال که با توجه به جهت قراردادی عبور قطارها از خط، بعد از پسریل قرار میگیرد
آبِ پذیرندهreceiving waterواژههای مصوب فرهنگستانرودخانه یا دریاچه یا اقیانوس یا هرگونه آبراهه که فاضلاب یا پساب تصفیهشده در آن تخلیه میشود