recordsدیکشنری انگلیسی به فارسیسوابق، ضبط، رکورد، ثبت، سابقه، پیشینه، مدرک، یادداشت، تاریخچه، بایگانی، صفحه گرامافون، نوشته، صورت جلسه، صورت مذاکرات، حد نصاب مسابقه، ضبط کردن، ثبت کردن، ضبط شدن، نگاشتن، بایگانی کردن
resortsدیکشنری انگلیسی به فارسیاستراحتگاه، رفت و آمد مکرر، مامن، ملجا، میعادگاه، مفر، مراجعه، پناه گاه، پاتوغ، ملاقات مکرر، محل استراحت، متوسل شدن، دوباره دسته بندی کردن، متشبث شدن به
recordدیکشنری انگلیسی به فارسیرکورد، ضبط، ثبت، سابقه، پیشینه، مدرک، یادداشت، تاریخچه، بایگانی، صفحه گرامافون، نوشته، صورت جلسه، صورت مذاکرات، حد نصاب مسابقه، ضبط کردن، ثبت کردن، ضبط شدن، نگاشتن، بایگانی کردن، نام نیك
پیشینۀ فنی هواگردaircraft technical records, technical records, quality recordsواژههای مصوب فرهنگستانسوابق مربوط به نگهداری هواگرد و موتور و قطعات آن
مدارک چونساختas-built documentation, as-built recordsواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ اسناد و نقشهها و نمودارهایی که پیمانکار پس از پایان کار و مطابق با اجرای واقعی کار تهیه میکند
ضریب بستکبندیblocking factorواژههای مصوب فرهنگستانتعداد رکوردها (records) در هر بستک که از تقسیم اندازۀ بستک بر اندازۀ هریک از رکوردهای موجود در آن به دست میآید
پیشینۀ فنی هواگردaircraft technical records, technical records, quality recordsواژههای مصوب فرهنگستانسوابق مربوط به نگهداری هواگرد و موتور و قطعات آن
مدارک چونساختas-built documentation, as-built recordsواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ اسناد و نقشهها و نمودارهایی که پیمانکار پس از پایان کار و مطابق با اجرای واقعی کار تهیه میکند