داوطلبانه به طور منظم
منظم، عادی، مرتب، با قاعده، معین، متقارن، حقیقی، پا بر جا
شش گوشه منظم
هشتاد منظم
شش گوش منظم
پرداخت منظم
بی نظم
بی نظیر
پیش شرط