reinforcingدیکشنری انگلیسی به فارسیتقویت، تقویت کردن، مستحکم کردن، نیرو دادن، نیرو بخشیدن به، محکم کردن، مدد کردن
تقویتی مخزنrepad, reinforcing padواژههای مصوب فرهنگستانصفحهای برای افزایش مقاومت دیوارههای مخزن که در یک ناحیه دربرابر بار متمرکز در آن ناحیه به مخزن جوش داده میشود
تقویتکننده 2reinforcerواژههای مصوب فرهنگستانمحرک یا شرایطی که باعث تقویت پاسخ میشود متـ . محرک تقویتکننده reinforcing stimulus
reinforcingدیکشنری انگلیسی به فارسیتقویت، تقویت کردن، مستحکم کردن، نیرو دادن، نیرو بخشیدن به، محکم کردن، مدد کردن
reinforcingدیکشنری انگلیسی به فارسیتقویت، تقویت کردن، مستحکم کردن، نیرو دادن، نیرو بخشیدن به، محکم کردن، مدد کردن