relayدیکشنری انگلیسی به فارسیرله، بازپخش، ایستگاه تقویت، مسابقه دو امدادی، باز پخش کردن، تقویت کردن، امدادی
relaysدیکشنری انگلیسی به فارسیرله ها، رله، بازپخش، ایستگاه تقویت، مسابقه دو امدادی، باز پخش کردن، تقویت کردن