releasesدیکشنری انگلیسی به فارسیمنتشر شده، رهایی، پخش، ترخیص، ازادی، خلاصی، بخشش، رهتیی، استخلاص، رها کردن، منتشر ساختن، مرخص کردن، ازاد کردن
releasesدیکشنری انگلیسی به فارسیمنتشر شده، رهایی، پخش، ترخیص، ازادی، خلاصی، بخشش، رهتیی، استخلاص، رها کردن، منتشر ساختن، مرخص کردن، ازاد کردن
دیررهشdelayed-releaseواژههای مصوب فرهنگستانخصوصیت برخی ترکیبات دارویی که با تأخیر در بدن آزاد میشوند
تحویل صحنۀ جُرمcrime scene releaseواژههای مصوب فرهنگستانواگذاری منطقه یا ساختمانی که جُرم در آن روی داده است، به مالک یا فرد مسئول، پس از به پایان رسیدن بررسیهای پلیس