relievedدیکشنری انگلیسی به فارسیتسکین دهنده، تخفیف دادن، خلاص کردن، داشتن، کمک کردن، تسلی دادن، بر کنار کردن، تغییر پست دادن، بر جسته ساختن، ریدن
relievesدیکشنری انگلیسی به فارسیتسکین می دهد، تخفیف دادن، خلاص کردن، داشتن، کمک کردن، تسلی دادن، بر کنار کردن، تغییر پست دادن، بر جسته ساختن، ریدن
relieveدیکشنری انگلیسی به فارسیاز بین بردن، تخفیف دادن، خلاص کردن، داشتن، کمک کردن، تسلی دادن، بر کنار کردن، تغییر پست دادن، بر جسته ساختن، ریدن