نجات 2rescueواژههای مصوب فرهنگستانعملیاتی که در آن نیروهای آموزشدیده، سانحهدیدگان را از وضعیت بهوجودآمده به حالت ایمنی و سلامت برسانند
rescuesدیکشنری انگلیسی به فارسینجات می دهد، نجات، رهایی، خلاصی، فراغت، نجات دادن، رهانیدن، رهایی دادن، خلاص کردن
rescuesدیکشنری انگلیسی به فارسینجات می دهد، نجات، رهایی، خلاصی، فراغت، نجات دادن، رهانیدن، رهایی دادن، خلاص کردن
rescuesدیکشنری انگلیسی به فارسینجات می دهد، نجات، رهایی، خلاصی، فراغت، نجات دادن، رهانیدن، رهایی دادن، خلاص کردن