repeatingدیکشنری انگلیسی به فارسیتکرار شونده، تکرار شدن، دوباره گفتن، تکرار کردن، دوباره انجام دادن، دوباره ساختن، باز گفتن، باز گو کردن
واحد تکراری پیکربندیconfiguration repeating unitواژههای مصوب فرهنگستانکوچکترین دسته از یک یا دو یا چند واحد پایۀ پیکربندی پیاپی که تکرار پیکربندی آن در یک یا چند جایگاه فضاهمپاری در مازۀ زنجیره (backbone) تعریف شده است