میل جنسی پاسخیresponsive sexual desireواژههای مصوب فرهنگستانمیل جنسی در زنانی که در یک رابطۀ درازمدت، میل جنسی خودبرانگیخته در آنها نیست یا کم است، اما با برانگیختگی در یک زمینۀ عاشقانه، این میل در آنها ایجاد میشود
سامانۀ حملونقل تقاضامدارdemand-actuated transportation system, demand responsive transportation systemواژههای مصوب فرهنگستانسامانۀ حملونقلی که در آن وسایل نقلیه مسافران را براساس توافق آنان در مسیری خاص جابهجا میکنند
پذیرادیکشنری فارسی به انگلیسیamenable, passive, open, receptionist, receptive, resigned, responsive, susceptible, taker, well-disposed
حساسدیکشنری فارسی به انگلیسیacute, decisive, delicate, fine, huffy, nice, patho-, responsive, sensible, sensitive, subtle, tender, thin-skinned, ticklish, vulnerable