reviseدیکشنری انگلیسی به فارسیتجدید نظر، اصلاح کردن، تجدید نظر کردن، اصلاح نمودن، دوباره چاپ کردن، حک و اصلاح کردن، تفتیش کردن
نقشۀ عکسبازنگریستهphoto-revised mapواژههای مصوب فرهنگستاننقشۀ عارضهنگاشتی یا مسطحاتی که با روشهای تصویرسنجشی بازنگری شده است
revisesدیکشنری انگلیسی به فارسیتجدید نظر می کند، اصلاح کردن، تجدید نظر کردن، اصلاح نمودن، دوباره چاپ کردن، حک و اصلاح کردن، تفتیش کردن
revisesدیکشنری انگلیسی به فارسیتجدید نظر می کند، اصلاح کردن، تجدید نظر کردن، اصلاح نمودن، دوباره چاپ کردن، حک و اصلاح کردن، تفتیش کردن