revolutionدیکشنری انگلیسی به فارسیانقلاب، چرخش، دور، دوران، شورش، گردش، دوران کامل، حرکت انقلابی، دور موتور، واگشت، اشوب
گردش 3revolutionواژههای مصوب فرهنگستانحرکت یک جِرم به دور جِرم دیگر، مانند سیارات به دور خورشید یا اقمار به دور سیارات متـ . حرکت انتقالی 2
انقلاب رایانهایcyberrevolutionواژههای مصوب فرهنگستانتحولات بزرگی که در نتیجۀ کاربرد رایانه در تمامی امور زندگی انسانها پدید آمده است