rewardدیکشنری انگلیسی به فارسیجایزه، پاداش، اجر، انعام، مزد، مژدگانی، سزا، عوض، پاداش دادن، اجر دادن، عوض دادن، سزا دادن
بهرۀ غذاییnutrient rewardواژههای مصوب فرهنگستانمیزان فایدهای که از خوردن یک محصول غذایی خاص به فرد میرسد
دستکاری کردندیکشنری فارسی به انگلیسیdoctor, embellish, falsify, fool, handle, mangle , manipulate, retouch, reword, tamper, wrench