ribbingدیکشنری انگلیسی به فارسیرینگ، مسخرگی، مجموعهرگبرگ های برگ، ساختمان دنده های هر چیز، راهها یا خطوط بر جسته، مجموعه تیریا دگل های کشتی
ribbingsدیکشنری انگلیسی به فارسیرینگ، مسخرگی، مجموعهرگبرگ های برگ، ساختمان دنده های هر چیز، راهها یا خطوط بر جسته، مجموعه تیریا دگل های کشتی
سابیدنflatting down, rubbing downواژههای مصوب فرهنگستانکشیدن کاغذ سنبادۀ نرم خشک یا تر بر سطح مادۀ پوششی خشک برای نرم و صاف کردن سطح
ورنی سابخورflatting varnish, rubbing varnish, polishing varnishواژههای مصوب فرهنگستاننوعی ورنی حاوی رزین سخت که میتوان سطح آن را سابید و صاف کرد
ribbingsدیکشنری انگلیسی به فارسیرینگ، مسخرگی، مجموعهرگبرگ های برگ، ساختمان دنده های هر چیز، راهها یا خطوط بر جسته، مجموعه تیریا دگل های کشتی
ribbingsدیکشنری انگلیسی به فارسیرینگ، مسخرگی، مجموعهرگبرگ های برگ، ساختمان دنده های هر چیز، راهها یا خطوط بر جسته، مجموعه تیریا دگل های کشتی