زمان خیزشrise timeواژههای مصوب فرهنگستانمدتزمان لازم برای آنکه دامنۀ نشانک/ سیگنال خروجی یک سامانه از صفر یا از تراز مرجع به مقدار بیشینه برسد
پیشرسscratch race, scratch 1واژههای مصوب فرهنگستانیکی از مسابقات راهه که برای مردان در پانزده کیلومتر و برای زنان در ده کیلومتر برگذار میشود و در آن برنده رکابزنی است که زودتر از خط پایان عبور کند
خیز کِشَندrise of tide, tidal riseواژههای مصوب فرهنگستانفاصلۀ عمودی از سطح مبنای کِشَندی تا سطح بالاتر آب
کوژی کف شناورdeadrise, rise of floor, rise of bottom, dead risingواژههای مصوب فرهنگستانزوایة قاب میانی (mid-ship frame) شناور با صفحة افقی مازه
برنج سفیدwholly milled rice, white rice, polished riceواژههای مصوب فرهنگستانبرنجی که سبوس و جوانۀ آن بهطور کامل گرفته شده باشد
خیز پَرشارplume riseواژههای مصوب فرهنگستانحرکت فرازین پَرشار بعد از خروج از منبع که ناشی از سرعت خروج یا شناوری آن است
زمان خیز تَپpulse rise timeواژههای مصوب فرهنگستانمدتزمانی که طول میکشد تا تَپ/ پالس از حداکثر دامنۀ خود، مثلاً ده درصد، به دامنۀ بالاتری، مثلاً نود درصد، صعود کند متـ . زمان خیز پالس
riseدیکشنری انگلیسی به فارسیبالا آمدن، صعود، طلوع، ترقی، قیام، فراز، ترقی خیز، سر بالایی، پیشرفت، بالا رفتن، برخاستن، بلند شدن، خاستن، برامدن، طالع شدن، ترقی کردن، از خواب برخاستن، طغیان کردن، طلوع کردن، سربالا رفتن، صعود کردن، ناشی شدن از